عاغا همش ک نباید پست بدزدم!

بابام توی دوران جوونیش خیلی شعر میگفته،امروز دوتا از شعراشو پیدا کردم فکم افتاد!!

ب داداشم(کلاس پنجمه)گفتم:سال های اینده نخوای شعرای بابا رو امتحان بدی صلوات!!

برو از خافظ ممنون باش کفر مگوی...

داداشمم هم خیلی شیک و مجلسی گفت باز چی مصرف کردی؟؟

منم زدم پس کله اش...حالا بگذریم ک هنوز هم باهام قهره ...

این  شعر یا هی یا یا هق نمیدونم خط نستعلیقه اگه هق باشه که نقطه نداره...چمیدونم اصن

عاشق به ره معشوق محتاج مغیلان است ... وین خار به پا باید تا سر به سما ساید

این اشترمجنون را در بادیه لیلی ... بس تشنه بپیمودن تاپای به پی آید

ان خانه که مقصوداست در منزل معبود است ...گرفتنه دوصدآیدفتانه به درشاید

ساقی به دو دستش جام عارف به می اش افسون  ...ازدشت به کوهستان از مروه صفا اید

زاهد چوندانست راز دُر را به خرف بفروخت...در مصطبه عشاق موج از پی موج آید

 انجا عاریت که خدای ازخلیل خواست ....فرعش به ممکنات واصل اش به واجبات اید

ای حاج به حج رفته طوفت به سماع بنما  ...  زین خلسه درویشان صدباغ ببار آید

تاکی بشود ......(اینجا بابام از تخلص استفاده کرد اسم خودشو برده) دل شده مجنون

تسلیم رضاگرددوکارش بسر آید

حالا هرچی بابام ادبیاتش خوبه من ادبیاتم صفره!!!