میدونم دلتون خیلی برام تنگ شده میدونم!

خب چکار کنم زبان فارسیم خراب شده بود! :)))

جاتون خالی امروز اولین جلسه ی اموزش رانندگیم بود

چون 18 سالم نشده هنوز اموزشگاه ثبت نامم نمیکنه

پس خصوصی اموزش میبینم!

خلاصه اومدم از موفقیت هام بگم!! ^_^

اولا که همه چیز رو به سرعت یاد گرفتم دوما که اصلا ماشین زیر پام خاموش نشد سوما اینکه معلمم گفت برای جلسه ی اول واقعا عالی  بودم!

انحراف فرمونم هم خیلی خیلی خیلی کم بود!

اینقد خوب بودم که جلسه ی اول تا زرگری و همت شمالی و اخر فرهنگ شهررفتم!!

از زیر گذر هم رد شدم!!خیلی باحال بود!

بابام باورش نمیشد من جلسه ی اول توی خیابون اصلی حرکت کردم!

البته بگم سرعتم بین 20 تا40 بود!

احساس لاکپشت بودن بهم دست داده بود!!

حالا من بااین همه ارج و قرب(نمیدونم قرب رو درست نوشتم یا نه)

اومدم واسه بابام تعریف کردم و هی میگفتم بابا باید بذاری با ماشین خودمونم یه دوری بزنم!

بابام:جلسه ی اوله میری تو دیوار!

من:نمیررررم!!

بالاخره بابام راضی شد

خب خیلی خوب پیش رفتیم موقع پیچیدن هم همینطور دور میدونم که داشتم میپیچیدم وسط میروندم!

بابام:بگیر بغل الان یه ماشین میاد میزنه کتلتمون میکنه!

من از خنده پوکیده بودم!

بعد هم تو یه پیچیدن  فرمون از دستم ول شد داشتیم میرفتیم تو جوب،بابام دست پاچه شد سریع ترمز دستی رو خوابوند و فرمون رو گرفت پیچوند!

بابام هول شده بود نفس نفس میزد من داشتم میخندیدم!

3 بار هم توی پیچ میدون خاموش کردم!یعنی ابروم رفت!!

موقع برگشت بابام  نشست پشت فرمون

تندددد میرفت هی دور ماشین که میرفت رو 30 دنده عوض میکرد

تعادل بین بالا اوردن کلاچ و پایین بردن گاز رو عالی انجام میداد!!

اونوقت من با کلی ترس و لرز بازم ماشین با یه پرش حرکت میکرد!

داشتیم تند میرفتیم بابام گفت ببین فکر کن دوتا ماشین دارن با سرعت از جلو میان تو چکار میکنی؟

من:سنکوپ!

یهو بابام سریع پیچید تو یه کوچه که عرضش وحشتناک کم بود!

من : O_o

خلاصه خیلی حال داد

حالا بابام هی راه میره منو خانم راننده صدا میزنه! ^_^

نظرات شما عزیزان:

الناز!

ساعت11:29---21 تير 1393

آخی عزیزم ایشالا موفق باشی ))

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: